بگویم یا نگویم؟
ترسام از این است
بگویم، بی ثمر باشد
بخواهم تا ابد همراه من باشی
دلت جای دگر باشد!
ترسم از این است آری: من بگویم، �نه� بگویی تو
و این امید اندک هم
بسوزد در وجود من
بسوزد،
نه، نمیگویم
که این تردید زیبا را
خزان رفتنات از من نگیرد، مهربان ام
ببین بیپرده با چشمات سخن گفتند چشمانام
و تو..
و تو تنها نگاهی سر به زیر، از دور
آه، از دور
ولی غمگین و دلمرده
مرا شرمیاست پنهانی
چنان آتش به جانام میزند این شرم
که میسوزاند اعضای وجودم را
و سرمای سکوتام را
چونان کاغذی بیرنگ
میان واژههای از عطش لبریز
به آتش میکشاند سخت
و صد افسوس
دورن سینهام یک جمله با خطی درشت و بی صدا دارم
که پنهان از تو میسوزد
توان در خود نمیبینم
بگویم دوستت دارم
ولی آخر چگونه در میان شعلهی عشقات بسوزم، بی تقلایی؟
نمیدانم
نمیدانم
و میترسم که اینها را
از عشقت سوختنها را
بگویم، بی ثمر باشد
دلت جای دگر باشد
22339 بازدید
16 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
35 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian