بگویم یا نگویم؟
ترسام از این است
بگویم، بی ثمر باشد
بخواهم تا ابد همراه من باشی
دلت جای دگر باشد!
ترسم از این است آری: من بگویم، �نه� بگویی تو
و این امید اندک هم
بسوزد در وجود من
بسوزد،
نه، نمیگویم
که این تردید زیبا را
خزان رفتنات از من نگیرد، مهربان ام
ببین بیپرده با چشمات سخن گفتند چشمانام
و تو..
و تو تنها نگاهی سر به زیر، از دور
آه، از دور
ولی غمگین و دلمرده
مرا شرمیاست پنهانی
چنان آتش به جانام میزند این شرم
که میسوزاند اعضای وجودم را
و سرمای سکوتام را
چونان کاغذی بیرنگ
میان واژههای از عطش لبریز
به آتش میکشاند سخت
و صد افسوس
دورن سینهام یک جمله با خطی درشت و بی صدا دارم
که پنهان از تو میسوزد
توان در خود نمیبینم
بگویم دوستت دارم
ولی آخر چگونه در میان شعلهی عشقات بسوزم، بی تقلایی؟
نمیدانم
نمیدانم
و میترسم که اینها را
از عشقت سوختنها را
بگویم، بی ثمر باشد
دلت جای دگر باشد
22452 بازدید
12 بازدید امروز
31 بازدید دیروز
86 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian